- ۰۳/۰۹/۰۷
- ۰ نظر
دنبال یه آهنگ ترند خارجی بودم اتفاقی خوردم به یه آهنگ بی کلام به اسم close your eyes.
یه موسیقی بی کلام و آرومه. دارم میشنوم. منو یاد کهکشان میندازه. یه دلی که همیشهی خدا تنگه و نیمه شبی که سهم من ازش بیخوابیه...معلومه که دلم میخواد بنویسم.
ازدورهی راهنمایی توی دفتر روزمرگیهام هرشب مینوشتم. کلمه ها پناهگاه همیشگی من بودن ولی من هیچ وقت بلد نبودم از معجزهشون استفاده کنم. خوش بحال نویسنده ها. شاید اونجا که آدمیزاد از واژه ها قطع امید میکنه میرسه به موسیقی. موسیقی بیکلام هم لولی از درماندگی ماست وقتی عمیق ترین احساساتمون قابل بیان نیستن.
لمس نگاه تو مثل یه خوابه مثل یه خلسه. وقتی بهت فکر میکنم بین کهکشونا معلقم. گاهی فک میکنم اگه بغلت کنم اگه بغلم کنی ممکنه تموم بشم! زمان ایستاده همهی ستارهها شناورن. چشمای من تو رو طواف میکنن. خدا دستهای من رو قاب صورت تو آفریده. ببین سر انگشام چقدر تشنهی لمس جزئیات این قابه.... آه آتیش حسرت چرا همیشه سهم لبهای منه؟ تو چرا این همه دوری...چرا ما دونفریم؟
باید بخوابم باید از این همه فکر و خیال تو فرار کنم. قفسه سینهم سنگینه. همهی عشق دنیا مال ماست و من عاشق این رنجم...
- ۰۳/۰۹/۰۷