من آنِ تــــوام مرا به من باز مده

همش بحث اولویت بندیه. نه اولویت هایی که شرایط مجبورمون میکنه بلکه اونهایی که باید خودمون انجامش بدیم و ازش فرار میکنیم.

مثلا من اغلب اوقات دلم میخواست تا سر حد مرگ فیلم ببینم و گاهی واقعا این کارو میکردم (اینه که الان کورم!!) یا اینکه بیشتر مواقع با وجود اینکه از طرف دیگران انرژی خوبی نمیگرفتم باید درس میخوندم ولی بی اعتنا به همه‌ی اینا کتابا رو میخوردم یه تف هم مینداختم تو صورت هرکی بدخواهه!  میدونستم که امروز نیاز دارم برم بیرون شده یک ساعتم توی هوای آزاد نفس بکشم دوتا منظره طبیعی ببینم و لذتشو ببرم اما تنبلی میکردم و تا خرخره میرفتم زیر پتو و افسردگی میکشیدم. متوجه میشدم که توی این برهه اولویت مامانمه و باید زمانم رو بین اون و استراحتم تقسیم کنم اما تا کمر میرفتم توی اینستا و نه استراحت میکردم نه حواسم به مامان بود.

بحث فهمیدن نیست. بحث اراده هم نیست اون سگ کی باشه که بخواد یا نه! بحث اینه که گاهی نیاز به هیچ فکر اضافه یا حرف مفت نداری و فقط باید بری توی دل قضیه. یه نکبتی هم داریم به اسم کمالگرایی که اگه گه نخوره روزگارش نمیگذره. (اگه نمیتونی ۱ ساعت درس بخونی دیگه نیم ساعت که دردی دوا نمیکنه! ساعت ۱۱ شده دیگه چه فایده داره بری بخوابی؟ ساعت چهارم پاشی!! بیا حداقل یکم غصه بخور بی خاصیت!!)

بیخیال همه‌ی اینا هرچی برنامه ریختی خوبه اما مهمترش اینه با کیفیت پایین هم انجامش بده نتیجه مهم نیست الان وظیفه‌ت اینه. فقط برو...

  • ۰۳/۰۹/۱۰
  • آفتابگردون

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی