من آنِ تــــوام مرا به من باز مده

خواهرت بعد از سه ماه، چند روزی بیاد خونه، برادرت بره یه شهر دور و تو هرروز سرت توی کشیک و بیمارستان باشه حتی نتونی درست و درمون ببینیشون.... 

حتی امروز نتونستم پادرد و خواب آلودگی پست کشیکم رو چاره کنم تا همین حالا و ده دیقه قبل از خداحافظی خواب آلود و داغون بودم. فک کنم چیز خوبی بود زندگی، اگه گاهی میفهمیدمش...

  • ۰۳/۰۹/۱۶
  • آفتابگردون

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی