من آنِ تــــوام مرا به من باز مده

من همون آدم حساس همیشگی ام

که وقتی دلش تنگ میشه بلد نیست حرفشو بزنه. هرچی دلتنگی عمیقتر بغض هم بیشتر و اخم غلیظ تر! 

من فقط یکم تمرین کردم همه چی رو هی بیشتر تحمل کنم. من با بقیه آدما یکم بیشتر جیغ و داد میکنم راستش گاهی خودم رو دوست ندارم...

وقتی میخوام از تو بگم یهو از دریای کلمات، بیابونشم ندارم... زبونم خشک و لال میشه

چشمام رو بلدی بخونی؟دلتنگی، اشتیاق، دلخوری، عشق... 

این بار اما سر به زیرم. محجوب و آروم. میبینی؟ چشمامو میبندم ... اما طاقت نمیارن و لبریز میشن روی گونه هام... چه دهن لق!

هوا دوباره سرد شده. یا من سردمه؟ میخوام بخوابم یار. از اون خوابای زمستون توی برف... میخوام هیچ وقت دوباره چشمام به دنیا باز نشه. 

 

  • ۰۳/۱۱/۰۱
  • آفتابگردون

نظرات  (۲)

هوا پسه

خانوم دکتر تب داره

بسوزه پدر عاشقی

پشت دریاها دکتری هست که عشق رو علاج می کنه

اما کی طاقت دریانوردی داره؟

پاسخ:
گمونم خدا توی خاکم به جای آب عشق ریخت و من عاشق متولد شدم :)
اینی که از من تصور میکنی چیز خوبی میشد اگه هم عصر سعدی یا لااقل ابن‌هیثمِ فیزیک دان بودم. (توی ذهنم اینا میتونن معشوق خوبی باشن:))

نه خوشم اومد 

سلیقه ات خیلی خاصه

پاسخ:
بله دیگه :)

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی