- ۰۴/۰۱/۱۷
- ۳ نظر
نوشته بود شیفت های ۳۶ ساعته
وعدههای غذایی که حذف میشوند
چایی های سرد شده فراموش شده
جراحی های اورژانسی پی در پی
همراهان مریض عصبانی که دنبال جراح مرفه بی درد هستند تا دق دلی شان را خالی کنند
حقوق رزیدنتی که به زور کفاف اجاره خانه را میدهد
نوشته بود میخواستیم نجات دهنده باشیم، میخواستیم دست خدا باشیم
نوشته بود همهی ما با عشق، روحیه بالا و چهرههایی شاداب وارد رزیدنتی شدیم
اما چه شد که خودمان دنبال راه نجات از این طوفان که جانمان را بلعیده میگردیم...
نوشته بود خیلی ها برای فرار از این جهنم، جهانشان رو عوض میکنند....ما بیپناهیم و خسته...
اینها را نوشته بود و رفته بود پی تعویض دنیایش.... آخ قلبم. رزیدنت ارشد جراحی زنان تبریز بعد از آخرین شیفت کزایی نوروز رفت... دقیقا بعد از آخرین شیفت که پدرسگ های دهن دریده در لباس استاد نگویند خب اگه نمیتوانید بروید! از پس نجات آدمها برمیآمد اما از پس نجاست سیستم نه. خدایا پست های قبلی من، حرفهای توی گروه هرروزمان، بدخوابی های مشترک هرشبمان، رنج های تمام نشدنی و نگفتیمان چقدر شبیه هم است... ما هیچ وقت جان سالم به در نمیبریم...
لعنت به تمام قانون گذارانی که شیفت های فراانسانی بی جیره و مواجب و دیه های عجیب و غریب به دامن ما انداختند...
خونت گردن همه این کثافتها دختر...کاش میتوانستیم کاری کنیم قبل از اینکه اینطور بروی....
- ۰۴/۰۱/۱۷
اینکه مردم هم گاها با رفتارهاشون علیه همکاران شما هستند خیلی ماجرا رو غصه دار تر میکنه ...
هر چند حساسیت ها گاهی اونقدر بالاست که ممکنه به قیمت جان آدمها تمام بشه .
خیلی سخته ...
خدا بهتون صبر بده