من آنِ تــــوام مرا به من باز مده

من همون کودک بازیگوش

تو اما مهربون و بخشنده 

من فراموشکار تو صبور صبور خیلی صبور

من سر به هوا و سرکش و مغرور...

تو اما دلسوز و غمخوار و دست‌گیر

منو ببخش به خاطر تموم درهایی که زدم و خونه‌ی تو نبود...

منو ببخش برای حواسپرتی‌هام. من غریبم حتی توی رویاهام...

این قلب خونه‌ی توئه...نکنه هرکس و ناکسی ویرونه‌ش کنه...

دست منو بگیر و از این بازار رنگارنگ بدلیجات رد کن... من همیشه اصل پسند بودم، گفته بودی به کمترش راضی نشم.

مگه بچه ای که زمین خورده گِلی شده و دستاش زخمیه رو بغل نمیکنن؟ من میخوام گریه کنم و بگم آخ خیلی درد میکنه ببین خون اومده... نگاه کن لباسم کثیف شده... اشکام که میریزه بگم تازشم من فکر میکردم دختر خوبی شدم ولی بازم حواسم‌ نبود دوباره بزنم زیر گریه ...بعد تو بگی عیب نداره غصه نخور خودم درستش میکنم تو مال منی خودم نگات میکردم. وقتی حواست نبود خودم به جای همه دوستت داشتم....

هی اسممو صدا کن. همش باهام حرف بزن. نذار دور شم، کور شم، بیخودی مغرور شم.

یه جوری مویی منو رد کن که همه بگن خوش بحالش یعنی کس و کارش کیه؟

چشمام رو روشن کن میخوام از نگاه تو ببینم. دلم رو قرص کن‌ میخوام مثل کوه باشم.

منو دست بخشنده‌ی‌خودت کن. با من بنویس با من نجات بده با من در آغوش بگیر عزیزترین بنده هات رو.... بذار یادم بیاد جونِ من، پرتوی از تو بود که برای سفری کوتاه به زمین اومد...

  • ۰۴/۰۲/۰۵
  • آفتابگردون

نظرات  (۵)

یکی از وبلاگایی که متن هاش رو با صدای بلند میخونم ، وبلاگ شماست. اینطوری میتونم لحن ها رو بهتر ادا کنم تا دریافت بهتری داشته باشم. چقدر من رو یاد نوشته های مرحوم حسن پناهی انداختید با این.
عمرتون طولانی و با عزت!

پاسخ:
چه خوب که این پست های ناچیز، خواننده فرهیخته ای مثل شما داره. 
این نظر لطفتونه البته وگرنه اینا مشتی سیاه مشق هستن 

منو دست بخشنده‌ی‌خودت کن. با من بنویس با من نجات بده با من در آغوش بگیر عزیزترین بنده هات رو.... بذار یادم بیاد جونِ من، پرتوی از تو بود که برای سفری کوتاه به زمین اومد..

 

 

مناسب برای صدای متن صحنه ی شهادت یه پزشک در اردوی جهادی

پاسخ:
چه رویای زرین و چه خیال پردازی دوری...

کرشمه ای کن و بازار سامری بشکن...

پاسخ:
بازم کامنت بی نام  و نشون!

چشمام قلب قلبی شد و خونم الکلی

 

 

حال سبکبار خودتو به سرترالین نسبت نده، 

نیکوست حال ما که نکو باد حال گل

 

بهار خودیه شناخته شده اس تو وبلاگای دیگه هم سر میزنه همین شکلی 

هم سن خودمونه

پاسخ:
به به چشمم روشن چه خونی :)
حالا سرترالین از کجا دراومد این وسط؟!
بچه های بیان وبلاگ دارن، اینکه میبینم یکی بدون آدرس وبلاگ کامنت میذاره بهم حس منفی میده. از این مسائل خاطرات بدی دارم.

نام که داره:)

و چه بی‌اعصاب واقعا:)

خوبه حالا یه کامنت بد یا نامربوط نبود وگرنه چی می ‌شد؟ :)

بگذریم!

دیگه خاموش میخونم تون:)

پاسخ:
مهم نیست متن کامنت چی باشه، مثبت یا منفی محترمه.
اما در کل کامنت بدون آدرس وبلاگ و ناشناس حس بدی بهم میده

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی