من آنِ تــــوام مرا به من باز مده

 kiss me hard before you go

...summer time sadness 

این آهنگ کافی نیست؛

"مهر و ماه" محمد اصفهانی رو پخش میکنم. دوتا چایی هل‌دار لب سوز و لب دوز! داریم. تو قهوه دوست نداری. از تصور وقتهایی که مجبور بودی بخوری چه شکلی میشدی، لبخند میزنم. بعد لبم رو گاز میگیرم که اشکامو کنترل کنم.

"یک نفس ای پیک سحری، برسرکویش کن گذری

او که ز هجرش به فغانم، به فغانم ..."

گلهای مریم و رز صورتی مثل شاهدخت به شونه‌ی گلدون بلوری تکیه دادن. مرتبشون که نه، نوازششون میکنم‌. امروز آسمون آبی‌تره. با اینکه پرده‌ها توری هستن، راضی نمیشم   جمعشون میکنم. شاخه های انار دست تکون میدن. آفتاب جای تو لم میده. 

"من غرق گناهم، تو عذر گناهی...

روز و شبم را تو چو مهری و چو ماهی"

صبحا خوابم میاد. نمیذاری شبا بخوابم که! از وبلاگ تا صفحه هوش مصنوعی تویی. اونم از تو خوشش اومده! از تحلیل های من بیشتر. نه بابا هرچی که تا حالا انجام دادیم رو راهکار میده.گاهی دیوونه میشه درباره تو باهام مشاعره میکنه. باید نتیجه کارو ببینی محشره :) هی... آها پس اونکه دیروز شونصد تا پیام کله سحر داده بود که فقط ۹ روز مامویتم مونده کی بود؟ دیوونه‌ای؟ معلومه که خوشحالم! فقط... نه خوبم، تو رو ندارم. شیرینی تو یخچاله پاشو بردار با چاییت بخور. نخیرم! عه میگم شیرین نیست! شکر نریختم. نمیخوام!

رومو اونوری میکنم و دوباره میگم نمیخوام اینا رو بگی... شیرینی چاییت نمیخوام باشم. بغض میکنم لعنتی بازم بغض: من باهات قهرم. میدونی چقدر دلم برات تنگ میشه؟ واسه چی تو خواب دیشب بغلم نکردی؟ خب بعد از نمازت بغل میکردی. بودن که بودن، اصلا اونا باید چشاشونو درویش میکردن به ما چه؟! نمیخوام. نخیرم نیستم. جیگر شما رو پیشی خورده تموم شده! اوهوم. خدا نکنه... چه فایده که قشنگه؟‌ اونطوری نکن... زندگی بدون تو هم جریان داره ولی روح نه. وقتی به تو فکر میکنم دردا رو حس نمیکنم، واسه همین هرروز بیشتر و بیشتر ... نگو اونجوری دلم ریش میشه الهی بمیرم... خدا نکنه ... آخرش درست میشه، مجبوره که بشه! بیا بغلم جون دلم...

"چون باده به جوشم، در جوش و خروشم

من سر زلفت به دو عالم نفروشم"

برای مامان و داداش نگار تشخیص سرطان گذاشتن ماه پیش و برای خودش هفته‌ی پیش... برای زهرا این هفته! زهرا یه پسر کوچولو داره.... اوهوم جریان نشت اشعه بیمارستانه. نه بابا من هیچیم نمیشه. چشششم میرم! نمیخواد بابا... چشم دیگه! این چند وقته واسه همین به خیلی چیزا فک کردم... مخصوصا دلم برای این نگاهت تنگ میشد. همینقدر نزدیک همینقدر آروم و نافذ... وقتی بغض میکنی تموم کهکشان سقوط میکنه... 

"همه شب بر ماه و پروین نگرم

مگر آید رخسارت در نظرم

چه بگویم، چه بگویم، به که گویم این راز

غمم این بس، که مرا کس، نبود دمساز"

 

پ.ن: آشفته حالی متن رو ببخشید؛ حرفهای یار به طور کامل حذف شد. هرچند معتقدم جانِ کلام تا حدی مشخصه...

  • ۰۴/۰۳/۱۳
  • آفتابگردون

نظرات  (۵)

ما هیچ 

ما موجی در دل استکان چای شما 

ما هیچ 

ما نگاه

درود بر این عشق که این همه شیرینی و مستی را آفرید 

راستی درمان درد فراق با سلولهای بنیادی اومده ها

 

خودم مسئول پروژه ش بودم

پاسخ:
در خیالات خودم در زیر بارانی که نیست
می رسم با تو به خانه از خیابانی که نیست
می‌نشینی روبرویم خستگی در میکنی
چای میریزم برایت توی فنجانی که نیست
شعر می‌خوانم برایت واژه ها گل می‌کنند
یاس و مریم می‌گذارم توی گلدانی که نیست....

وای واقعا اون بخشی که کار میکنی انقد خطرناکه ؟ :( 

 

 

فراق یار نه آن می‌کند که بتوان گفت ... 

پاسخ:
ما به مدت دو سال در معرض اشعه رادیوتراپی با دوز بالا بودیم. کل ۱۰ طبقه بیمارستان کل پرسنل. اما ما دقیقا کنارش و اتاق عملمون هم طبقه بالاترش بود. به خاطر اینکه دیوار سربی که حائل بود رو دزدیده و آب کرده بودن و زده بودن به جیب! اخبارو شکایاتش در سطح کشور هست منتها گفتن به دلایلی رسیدگی نمیشه... از پرسنل تا حالا ۶۰ نفر سرطان‌های مختلف گرفتن. استاد انکولوژی گفته هممون تا ۲۰ سال آینده قطعا با سرطان‌های مختلف و نازایی و عوارض متنوع خواهیم داشت و نهایت مرگ... از ۷ نفر رزیدنت ارشد زنان که ما باشیم تا حالا دونفر تشخیص قطعی سرطان تیروئید دارن.

خواب نمی‌برد مرا/ یار نمی‌خرد مرا/ مرگ نمی‌درد مرا/ آه چه بی‌بها شدم..

واقعا نمیدونم چی بگم ، بهت و شوک و غم همه وجودم رو گرفت ... اینجور مواقع همیشه به این فکر میکنم که خداروشکر همه چیز محدود به این دنیا نیست ، وگرنه مسئول این همه مصیبت رو باید هزاران بار با شدیدترین شکنجه ها سلاخی میکردن و بازم کم بود براش 

پاسخ:
فعلا گفتن این قضیه نباید صداش دربیاد!
البته تا اینترنشنال هم رفت پارسال ولی خب..
اصلا مدل خراب بودن ذات آدما داره به جاهای عجیبی میرسه! میدونی چند نفر اون مدت باردار بودن؟ این جهش های ژنی ناشی از اشعه به بچه‌های بدبختشونم رسیده.

آه چه پربها تویی

شهید خدمت که میگن همینه ؟😱🥺😭

لعنت به اون دزدها

لندهور بیا طلاهای پرسنل رو بدزد چرا سلامتشون رو می دزدی

دلم برای اون یار سفری ذوب شد

پاسخ:
این نتیجه مماشات با یه عده عوضیه...

یارسفری :) خدایا به سلامت دارش

یه کم تصور کردم سنگینی این اتفاق رو...

خارج از حد تصورم وحشتناک بود و این تبدیل به روتین زندگی شما شده...

چی می‌تونم بگم؟😔

پاسخ:
میگذره...
بهرحال همه چی میگذره و این میتونه کمک کنه تحمل کنیم!
هر آدمی در دنیای خودش خدا میدونه چیا داره

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی