من آنِ تــــوام مرا به من باز مده

مدتهاست همه جای دنیای من لبه‌ست! لبه‌ی خوشبختی... لبه‌ی بدبختی

درست تو دهنِ کلی کشیک رزیدنتی مزخرف...

من همونم که برای کتاب خوندن از هرنوعش میمردم. برای درس خوندن هم. همون موجودی که کلاس اول از مدرسه که میومد قبل از غذا خوردن و قبل از عوض کردن لباساش با ذوق و شوق تکالیفش رو می‌نوشت! همونم که کتاب علوم راهنمایی و شیمی دبیرستانش رو جوری میخوند که انگار جناب تامسون و رادرفورد بزرگوار جلوش نشستن و سطوح الکترونی رو شرح میدن. من تموم خرداد‌های زندگیم رو به خاطر تموم شدن مدرسه گریه کردم و همه شهریورها رو از ذوق نخوابیدم تا مهر بیاد. من تموم دوره پزشکی عمومی رو با کتابخونه دانشکده عشق میکردم. البته اینا اصلا تک بعدی بودن من رو نمیرسونه... یادتونه که چجوری فیلم میدیدم؟ :)) یا حتی چه شکلی رمان پشت رمان میخوردم!! نه بحث اینه که من حداکثر لذت زندگیم رو از درس خوندن و رشته‌م می‌بردم. وای انگار پرواز کنی یا حتی خیلی بهتر!🙃 اما همین من دارم به کشیک میگم مزخرف و دلم به درسای رزیدنتی نمیره. آقای وزیر چیکار میکنی با ما رزیدنتهای بیچاره؟!

اینجا که من ایستادم دقیقا برزخیه که قبلش مه آلود و دور به نظر میاد و بعدش؟ بعد نمیدونم داره یا نه!

راه حلی ندارم براش فقط حالم از این اوضاع خودم بهم میخوره و نمیدونم چه غلطی باید بکنم :/

واسه همینه میگم یکی هم دوستمون نداره که حواسمون پرت بشه از این وضع :)) عین بعضی مریضای بی‌شعور که عر میزنن و فقط مسکن میخوان به جای دوا درمون هاااا، دلت میخواد دهنشونو سرویس کنی.... عین همونا 🤦🏻‍♀️

 

+کاش برای آزادی فلسطین و نابودی قوم نجس اسرائیل کاری ازم برمیومد.

 خودش انگیزه میتونه باشه...  

  • ۰۲/۰۷/۲۳
  • آفتابگردون

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی