من آنِ تــــوام مرا به من باز مده

صبح رو طوفانی شروع کردیم با یه بخش ترکیده از مریض و icu های پرو پیمون!

و کشیک رو همچنان با قدرت ادامه میدم با چهارتا عمل اورژانس...

ادامه رو کی میدونه؟ به نظرم که مهم نیست. سال تحویل رو اگه میذاشتن و امون میدادن مریضا، من دلم میخواست کمی بخوابم! کارِ تحویل دادن و گرفتن سال کهنه و نو با بقیه...

دم عید یه سریا میان که بستری بشن تا آخر تعطیلات! هتله انگار! یکی نازکش نداره یکی الکی استرسیه و خب نتیجه میگیریم اگه شما باید ناز کسی رو بکشید تو رو خدا کشیدنش رو گردن بگیرید :/

پریروز با خواهرم رفته بودیم بازار. چقدر دیدن ذوق و جنب و جوش مردم دلچسب بود. مهم حالِ خوبه... لطفا اگه میتونید حال کسی رو خوب کنید دریغ نکنید و اگه نه حداقل باعث بدحالی کسی نشید حتی اگه تا حدی حق با شماست! 

چهار تا گلدون خوشگل گرفتم گروووون تا دلت بخواد! مامانم برام متاسف شده :)) ولی دوسشون دارم و هی بهشون سر میزنم. بالاخره آدم باید یه چیزی برای دل بستگی داشته باشه یا چی؟ :)

کمرم درد میکنه. صدام میکنن مریض اومده.

پس من نازم رو به کی بفروشم؟ :)

  • ۰۲/۱۲/۲۹
  • آفتابگردون

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی