- ۰۳/۰۱/۰۶
- ۴ نظر
باکس بیانم قاطی کرده حیف که نمیشه عکس آپلود کرد. توی خونه تکونیِ قفسه کتابام پیداش کردم. یه برگه کوچولو دستنوشته توی دفتر خاطرات قدیمیم که این اواخر دفتر شعر دانشجوییم شده بود. شاید اندازه دو سه ثانیه طول کشید که خطش رو بدون خوندن متن بشناسم... "نه دوست داشتن اجبارییست و نه دوست نداشتن اختیاری! چه دیروز که اصرار داشتی و چه امروز که انکار میکنی!"
بیشتر از اینکه نظری داشته باشم بی دفاع و غریب جلوی سیل خاطرات ایستادم. وقتی ساحلی نیست غرق شدن انتخاب منه!... آدمها همیشه دوست دارن قشنگ حرف بزنن وقتی حالشون خوبه! مثلا بگن "هر اتفاقی که افتاد به دوست داشتنِ من شک نکنیا". آدما عاشق بلوف زدن و دم زدن از همیشه و دوست داشتنِ تا ابد و موندنِ تا ته دنیان. آدما ولی یهو عاقل میشن، به خودشون میان و تصمیمات درست میگیرن! راستش نمیشه به کسی خرده گرفت چون این رسم اونا دوست و رفیق و دور و نزدیک نمیشناسه.
****
امشب فیلم پرفیوم رو دیدم. از اون سبک های حال بهم زن و عجیب که یه پسر وحشی داره. وحشی و پررمز و راز! فقط فضای کلاسیک و قدیمی فیلم برای من جذاب بود اما برای تو قطعا این فیلمنامهی خاص خیرهکنندهست!
- ۰۳/۰۱/۰۶
سلام
باکس بیان من هم کار نمیکرد :|
پس مشکل سراسریه..
//
+ تو دوره زمونه الان، خیلی نمیشه رو حرف آدما حساب کرد، باید دید که چقدر عمل میکنن.. هرچند گاهی وقتا این "دیدن" ممکنه برامون گرون تموم بشه..